دلتنگیهای مادرانه
میدونم که دل تنگ میشم برای این روزها... برای این لحظه هایی که دارند تند تند میان و میرن و کودکی تو رو با خودشون میبرند. دلم میخواد تک تک روزهای با تو بودن حک بشن تو ذره ذره وجودم. میترسم یه وقت لحظه ای رو جا بذارم و دیگه فرصت برگشتن نداشته باشم. عشق نازنینم دلم تنگ میشه برای اون وقتهایی که سرت رو روی شونم میذاری و محکم بغلم میکنی و بعد هم بدون اینکه ازت بخوام بوسم میکنی...دلم میخواد جای بوسه هات تا ابد روی صورتم باقی بمونه. وقتی بغلت میکنم، یه نفس عمیق میکشم و هزار بار میبوسمت تا عطر خوب تنت تو ذهنم بپیچه و واسه همیشه جا خوش کنه.... لحظه هایی که پاهای کوچیکتو دراز می کنی و بهم می گی مامان بخواب و برام لالایی می خونی اخ که چقدر این خو...
نویسنده :
مامان ثريا
12:23